فیلم (تلفظ فرانسویِ film) یا فِلم (تلفظ انگلیسیِ film، رایج در فارسی افغانستان (دری) و اردو) که همچنین «مووی» (به انگلیسی: movie) یا «تصویر متحرک» (به انگلیسی: motion picture) نیز گفته میشود، اصطلاحی است که بهطور عام شامل تصاویر متحرک است.
فیلم در لغت به معنی «نوار باریک» است و چون برای اولین بار، تصاویر متحرک، روی فیلم عکاسی ثبت میشد و به این وسیله، نمایش داده میشدند، این نام روی تصاویر متحرک ماند؛ البته امروز خود کلمه «فیلم» بهطور تخصصی فقط به تصاویر متحرک گفته میشود که در سینما نمایش داده میشوند، فیلمهایی که پس از پایان اکرانشان در سینما ،از تلویزیون پخش شود را «فیلم سینمایی» میگویند و اگر از ابتدا فیلمی را مختص تلویزیون بسازند و ربطی به سینما نداشته باشد، به آن «فیلم تلویزیونی» میگویند.
ریشه این نام در این واقعیت است که فیلم عکاسی بهطور تاریخی عنصر اساسی رسانه ضبط و پخش تصاویر متحرک به حساب میآمده. تولید فیلمها از طریق ضبط تصویر مردم و اشیاء واقعی با دوربین یا به وجود آوردن آنها از طریق تکنیکهای انیمیشن یا جلوههای ویژه است. فیلمها از مجموعهای از قابهای انفرادی تشکیل شدهاند که زمانی که به سرعت و پشت سرهم نمایش داده میشوند، توهم حرکت را در بیننده بهوجود میآورند. بر اثر پدیدهای به نام تداوم دید که بر اثر آن یک منظره برای کسری از ثانیه پس از از بین رفتن آن در حافظه میماند، چشمکهای بین تصاویر، قابل رویت نیستند. همچنین عامل ارتباط عامل دیگری است که باعث مشاهده تصاویر متحرک میگردد. این اثر روانی به نام حرکت بتا معروف است.
از نظر بیشتر کارشناسان، فیلم از انواع مهم هنر بهشمار میآید. فیلمها قابلیت سرگرم کردن، آموزش، روشنگری و الهام بخشیدن به بیننده را دارند. عوامل دیداری سینما، نیاز به هیچ نوع ترجمهای ندارد و قدرت ارتباطات جهانی را به یک محصول تصویر متحرک میبخشند. هر فیلم قابلیت جذب مخاطبان جهانی را دارد بخصوص اگر از تکنیکهای دوبله یا زیرنویس که گفتار را ترجمه میسازد، بهره جسته باشد. فیلمها همچنین محصولاتی هستند که توسط فرهنگهای مشخص تولید شده و آن فرهنگها را منعکس کرده و همچنین از آنها تأثیر میپذیرد. صنعت فیلم بیش از یک سده است که در حال بین المللی شدن است. یکی از واقعیت های جهانی سازی این است که استودیوهای بزرگ هالیوودی صاحب سینماهای زیادی در کشور های دیگر هستند بنابراین می توانند از فروش گیشه های بین المللی خود به صورت مستقیم درآمد به دست بیاورند. آن نوع فیلم های گران قیمت پرفروشی که هالیودد امروزه تمایل به ساخت آن دارد نمی توانند تنها از راه فروش در بازار های داخلی هزینه های تولید خودشان را برگردانند آن ها نیاز به فروش در گیشه های بین المللی دارند تا بتوانند سود تولید کنند.
واژهشناسی
کلمهٔ film از زبان انگلیسی به همه زبانهای اروپا راه یافته است،[۱] تلفظ انگلیسیِ آن /فِلم/ است که در فارسی افغانستان (دری) و زبان اردو و عربی به همین صورت رایج است و جمع عربی آن «أَفْلام» است همانند کلمه «قلم» و جمع آن «اَقلام»،[۲] لیکن تلفظ فرانسویِ آن /فیلم/ است که در فارسی ایرانی اینگونه رواج دارد، منشأ این اختلاف، سابقه و تاریخچه متفاوت ورود و توسعه صنعت سینما در کشورهایی است که زبانهای مذکور را دارند.
تاریخچه فیلم
در اوایل دهه ۱۸۶۰ میلادی، با استفاده از وسایلی مانند زندهگرد و پراکسینوسکوپ، سازوکارهای تولید مصنوعی به وجود آمد و تصاویر دو بعدی متحرک به نمایش درآمدند. این ماشینها از انواع تکامل یافتهٔ ابزارهای سادهٔ اپتیکی مانند توریهای سحرآمیز بودند. این ابزار توان نمایش متوالی تصاویر با سرعتی را داشتند که در آن تصاویر به شکل متحرک به نظر میرسیدند. این پدیده، ماندگاری منظر نام گرفت. طبیعتاً، تصاویر می بایست بهطور دقیق طراحی میشدند تا اثر مورد نظر را داشته باشند، به همین منظور اصول زیربنایی خاصی بهعنوان بنیان ساخت فیلم انیمیشن در نظر گرفته شدند.
با پیشرفت فیلم سلولوئید به منظور عکاسی ثابت، امکان گرفتن عکس از اشیاء متحرکی که در حال حرکت بودند نیز ممکن شد. در مراحل اولیه فناوری گاهی لازم بود که شخص بیننده برای مشاهده تصاویر، در داخل دستگاه مخصوصی نگاه کند. در دهه ۱۸۸۰ میلادی، با ساخته شدن دوربین تصاویر متحرک، گرفتن تصاویر تکی و ضبط آنها بر روی یک حلقه ممکن شد که به سرعت به اختراع پروژکتور تصویر متحرک انجامید. این دستگاه نور را از فیلم پردازش و چاپ شده میگذراند و با کمک بزرگنمائی اپتیکی «تصاویر در حال حرکت» را بر روی پردهای (معمولاً نقرهای رنگ) نمایش میداد. این حلقههای فیلمهای نمایش داده شده به نام «تصاویر متحرک» معروف شدند. نخستین فیلمهای تصاویر متحرک، حالت صحنه ایستا داشتند و در آنها یک حادثه یا عمل، بدون هیچگونه ویرایش کردن یا دیگر تکنیکهای سینمایی، به نمایش درمیآمدند.
تصاویر متحرک تا پایان سدهٔ ۱۹ میلادی، تنها بهعنوان هنر دیداری به حساب میآمدند. اما ابتکار فیلمهای صامت ذهنیت مردم را نیز در اختیار گرفته بود. در آغاز سدهٔ ۲۰ میلادی، رفته رفته ساختار داستانی فیلمها شکل گرفت. در این دوره فیلمهایی به صورت صحنهٔ دنبالهدار ساخته شدند که در مجموع یک داستان را نقل میکردند. سپس این صحنهها جای خود را به صحنههای چندگانه از زوایا و ابعاد متفاوت دادند. تکنیکهای دیگر مانند حرکت دوربین نیز بهعنوان راههای اثرگذار در بیان داستان فیلم به کار گرفته شدند. صاحبان سالنهای تئاتر نیز به جای اینکه تماشاگران را در سکوت نگاه دارند، با در اختیار گرفتن یک پیانیست یا نوازندهٔ ارگ یا یک ارکستر کامل، به نواختن موسیقی، متناسب با فضای هر صحنه فیلم اقدام مینمودند. در آغاز دههٔ ۱۹۲۰ میلادی، همراه بیشتر فیلمها، فهرست موسیقیهای فیلم هم عرضه میشدند. در محصولات شاخص، این موسیقیها با فیلم عرضه میگردید.
رشد صنعت سینما در اروپا با بروز جنگ جهانی اول متوقف گردید و این در حالی بود که صنعت فیلم در ایالات متحده با ظهور هالیوود به شکوفایی رسید. بههرحال در دهه ۱۹۲۰ میلادی، فیلمسازان اروپائی مانند سرگئی آینشتاین و فردریش ویلهلم مارنائو به همراهی مبتکر آمریکایی دی. دبلیو. گریفیت و دیگران، به ارتقاء سطح این رسانه پرداختند. در دههٔ ۱۹۲۰ میلادی، فناوریهای نو، الصاق حاشیهٔ صوتی گفتار، موسیقی و افکتهای صوتی متناسب با نوع صحنه به فیلم را ممکن ساختند. این فیلمهای صوتدار در آغاز با نام «تصاویر با صدا» یا «تاکیز» شناخته میشدند.
پیشرفت مهم بعدی در صنعت سینما، معرفی رنگ بود. اگرچه اضافه شدن صدا، به سرعت گسترش یافت اما رنگ به تدریج مورد استفاده قرار گرفت. بیشتر مردم رنگی بودن فیلم برایشان مهم نبود. اما همچنانکه روشهای پردازش رنگ بهبود مییافت و در مقایسه با فیلمهای سیاه و سفید قابل رقابتتر میگشتند، فیلمهای رنگی بیشتر و بیشتر تولید میشدند. این زمان هنگام پایان جنگ جهانی دوم بود. فیلم سازان آمریکایی رنگ را بهعنوان عنصر اصلی جذب مخاطب تشخیص دادند و از آن در رقابت با تلویزیون (که تا اواسط دهه ۱۹۶۰ میلادی به صورت رسانهای سیاه و سفید باقیمانده بود) مورد استفاده قرار داد. در پایان دهه ۱۹۶۰ میلادی، رنگ بهعنوان شیوه عادی کار فیلمسازان مطرح شد.
دهههای ۱۹۵۰، ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ میلادی شاهد تغییرات در روش تولید و سبک فیلم بودند. هالیوود جدید، موج جدید فرانسوی و ارتقاء فیلمهای فیلمسازان تحصیلکرده و مستقل؛ همه و همه از دگرگونیهایی بودند که فیلم، آنها را در نیمه دوم سده ۲۰ میلادی تجربه نمود.
در پایان سده ۲۰ و در آستانه ورود به سده ۲۱ میلادی، فناوری دیجیتال و استفاده از رایانهها، انقلابی در روش تهیه، پخش و نمایش فیلم پدیدآورد. استفاده از رایانهها برای ساختن جلوههای ویژه، پویانماییهای پیچیده و ضبط و پخش صدا نزدیک به واقعیت صحنه، دگرگونیهای فراوانی را سبب شد.
در آغاز دهه ۲۱ میلادی تلاشهایی برای تلفیق فیلم و واقعیت مجازی در جریان است. صنعت فیلمسازی در ایران بیش از صد سال است که راه اندازی شدهاست.
تئوری فیلم
تئوری فیلم در جستجوی بسط مفاهیم مختصر و سیستماتیک که بر مطالعه فیلم/سینما بهعنوان یک هنر دلالت دارند، است. تئوریهای کلاسیک فیلم چهارچوبی ساختاری در خصوص موضوعات کلاسیک تکنیکهای داستان سرائی، دایجشیز، قوانین سینما، «تصویر»، دسته، فردیت و تألیف فراهم میآورد. اکثر تجزیه و تحلیلهای جدید به مسائلی از قبیل روش تحلیل روانی تئوری فیلم، ساختارگرایی تئوری فیلم، تئوری زن سالاری فیلم و دیگر موارد مشابه توجه نشان دادهاند.
نقد فیلم[ویرایش]
نقد فیلم به معنی تحلیل و ارزیابی فیلم است. به صورت کلی، نقد را میتوان به دو گروه تقسیم نمود؛ نقادی فیلم توسط افراد صاحبنظر در رشتهٔ فیلمسازی و نقادی روزنامهای که به صورت روزمره در روزنامهها و دیگر رسانهها دیده میشود.
منتقدین فیلم که برای روزنامهها، مجلات و رسانههای گروهی کار میکنند، بهطور عمده بر روی فیلمهای جدید نظر میدهند. آنها به صورت عادی فقط یکبار فیلم مورد نظر را دیده و فقط یک یا دو روز وقت دارند تا نظر خود را ارائه نمایند. علیرغم این موضوع، منتقدین تأثیری عمده بر فیلمها دارند بهخصوص آنهایی که دارای یک نوع خاص هستند. فیلمهای پر طرفدار اکشن، ترسناک. کمدی کمتر مورد قضاوت منتقدین قرار دارند. از سوی دیگر خلاصه طرح و شرح و بسط یک فیلم که موضوع اصلی مرور آن به حساب میآیند نیز تأثیر عمدهای بر انتخاب فیلم توسط بینندگان دارد. در فیلمهای معتبر مانند درام، تحت تأثیر قرار دادن بیننده از اهداف اصلی و بسیار مهم محسوب میگردد. تحلیلهای ضعیف، گاهی اوقات یک فیلم را تا درجه گمنامی و زیان مالی پیش میبرند. نشریات تخصصی زیادی در زمینه نقد فیلم در جهان وجود دارند. به عنوان مثال کایه دو سینما (به فرانسوی:Cahiers du cinéma، به معنی دفترچههای سینما) یک مجله سینمایی تأثیرگذار و معتبر فرانسوی است که در سال ۱۹۵۱ توسط آندره بازن، ژاک دونیول-والکروز و ژوزف-ماری لودوکا بنیان گذاشته شد. ماهنامه فیلم مجله تأثیرگذار و معتبر ایرانی. این ماهنامه از سال ۱۳۶۰ شروع به فعالیت کرد. صاحب امتیاز و مدیر مسئول این نشریه مسعود مهرابی است. تأثیر نظرات یک منتقد بر روی نحوه عملکرد اکران یک فیلم مشخص محل بحث دارد. برخی ادعا میکنند که امروزه نحوه بازاریابی سینما بهگونهای گسترده و فشرده و از نظر مالی برنامهریزی شدهاست که منتقدین توان تأثیرگذاری بر آن را ندارند؛ ولی بههرحال، مردودیت فاجعه بار برخی فیلمهایی که به نحو گستردهای بر موفقیت آنها سرمایهگذاری شده بود بر اثر نقادی تند آنها و همچنین موفقیت غیرقابل پیشبینی فیلمهای مستقلی که نقد مثبت داشتهاند، نشانگر این موضوع است که تأثیر نظرات منتقدین میتواند اثرات بسیار عمیقی داشته باشد. برخی دیگر اعتقاد دارند که نقد مثبت فیلم باعث ایجاد اشتیاق در بینندگان فیلمهای کم شهرت بودهاست. برعکس، فیلمهای متعددی وجود داشتهاند که شرکتهای فیلمساز بهقدری به آنها بیاعتماد بودهاند که به جهت جلوگیری از افت فروش، به منتقدین اجازه ارائه نظراتشان را ندادهاند. بههرحال، این کار نتیجه منفی داشته و منتقدینی که نسبت به این تاکتیک حساس بودهاند، به جامعه هشدار دادهاند که این فیلم ارزش دیدن را ندارد که در نتیجه اینگونه فیلمها اقبال چندانی نیافتند.
مسئلهٔ مورد مناقشه آن است که منتقدین روزنامهای فیلم را باید مرورگر فیلم نامیده و منتقدین واقعی فیلم آنهایی هستند که به صورت آکادمیک به نقد فیلم میپردازند. این روش فکری را معمولاً به نام تئوری فیلم یا مطالعات فیلم میشناسند و از ابتدای دهه شصت شمسی بنیانگذاران ماهنامه سینمایی فیلم در ایران سعی داشتند تا به صورت حرفه ای به آموزش آکادمیک مفاهیم سینمایی بپردازند و با این کار جوانان بسیاری تربیت شدند. تلاش اصلی منتقدین، فهم روش کارکرد فیلم و تکنیکهای فیلمبرداری و تأثیرات آنها بر روی مردم است. نتیجهٔ کارکرد منتقدین بیش از آنکه در روزنامهها چاپ یا در تلویزیون نمایش داده شود، در ژورنالهای تخصصی و گاهی اوقات نیز در مجلات معتبر جامعه ارائه میگردند. همچنین گاهی اوقات منتقدین با کالجها و دانشگاهها همکاری مینمایند.
ادامه در مقالات بعدی...
تهیه و تولید در گروه تبلیغاتی شایگان